سوفیاسوفیا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 9 روز سن داره

دلنوشته های مادرانه

تحقق یک رویا....رفتن به خونه مامانی به همراه تو!

1392/1/7 12:17
نویسنده : ملوس
60 بازدید
اشتراک گذاری

دخترم

روز اول فروردین ماه بود که برای اولین بار شما رفتی مهمونی...ظهر خونه مامان منیژه وعصر هم خونه عزیز! تو کل مهمونی ها هم لالا کرده بودی!

دومین شب فروردین ماه بود که اون شب رویایی...شبی که همیشه توی تمام دوران بارداریم...با مامان منیژه باهم توی رویاهامون ازش حرف میزدیم وبه تصویرش میکشیدیم! شاید برای خیلی ها این یه اتفاق معمولی وشاید حتی مسخره باشه...ولی برای ما یه رویا بود...یه رویا!شبی که تو رو لای پتو پیچیدیم ،بابایی بغلت کرد و دوباره رفتیم خونه مامان منیژه! در تمام طول مسیر کوتاهمون تا خونه مامان منیژه ،داشتم فکر میکردم که چه روزها وشب هایی که ازین مسیر گذشتم وتمام آرزوم این بود که روزی تورو در این کوچه ها بغل کنم بیایم به خونه مامانی...تمام رویام همین بود که روزی بیاد که در گذر از این کوچه های قشنگ وپردرخت تورو درآغوش داشته باشم...حالا باورم نمیشد که به آرزوم رسیدم...آرزویی که مدام در بارداریم مرورش میکردیم...بیرون رفتن با تو...مخصوصا خونه مامانی ها!

وقتی هم رسیدیم خونه مامان منیژه ، مامان منیژه هم بالاتفاق این موضوع رو یاداوری کرد ومرتب خدارو شکر میکرد!

خدایاااااا شکرت!

٧فروردین92

ساعت9و52دقیقه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)