سوفیاسوفیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

دلنوشته های مادرانه

اولین روزی که سوفیا خودش غذا خورد!

1392/9/9 15:09
نویسنده : ملوس
117 بازدید
اشتراک گذاری

دخملی قشنگم

سوم آذرماه بود که با بابا تورو برای ویزیت ماهانه بردیم پیش آقای دکتر طالبیان وایشون دستور دادن که دیگه دخملی داره وارد دوسالگی میشه وماه یازدهم هم خیلی از ویژگی هاش مثل سال دوم زندگیه!برای همینم مادیگه باید شماره تو سال دوم زندگی حساب کنیم وکم کم امادت کنیم...

مثلا شیر خشک ممنوع!فقط شیر پاستوریزه!

غذا دهان شما گذاشتن ممنوع وفقط خودت!

غذای میکس ممنوع!

ممنوعیت های غذایی آزاد!

و...

میگفت نگران گرسنگیت نباشم...بهت اجازه بدم روی پای خودت بایستی وخودت برای سیر شدنه خودت تلاش کنی!حتی اگر شده چند روزی هم خودم بهت غذا ندم تا بالاخره تسلیم بشی وخودت با دستات غذا بخوری!

راستش اولش خیلیییییییییی غصه دار شدم...اخه شما از دست من خیلی خیلی کم غذا میخوردی ومن تقریبا تمام غذاهای شما رو میکس میکردم ومیریختم توی شیشه واز ازطریق شیشه به شما غذا میدادم...اونوقت حالا آقای دکتر میگفتن که غذارو باید جلوی شما میگذارم تا خودت بخوری....شما بجز تکه های بزرگ نون هیچ چیز رو بلد نبودی با دست بگیری وبخوری!(البته اسباب بازی هات رو خوب بلدی برداری وبخوری!)

شب که از دکتر اومدیم خونه چند قطعه سبزی جات رو پختم وگذاشتم جلوت...ولی شما نه تنها خودت نخوردی وفقط بازی کردی باهاش بلکه از دست من هم هرگز نخوردی! خیلی ناامید شدم!توی اوج ناامیدی با بابا مرتضی چهل تا آیت الکرسی نذر کردیم تا شما تا اخر ماه محرم وصفر خودت غذاخور بشی!

روز بعد هم به همین منوال گذشت ومن به شما توی شیشه سوپ دادم....تا اینکه روز بهد یعنی سه شنبه پنجم آذر ماه بود که بعد از اینکه از کلاس روزهای سه شنبه اومدم وکلی با دوستام مشورت کردم برای غذا دادن به شما، مریم جون مامانه امیرحسین همونطور که دکتر هم بهم گفته بود، گفت که شما توی سنی هستی که شمارو به هرچیزی عادت بدم بهش خو میگیری...پس از همین حالا باید شما رو به خوردن صبحانه عادت بدم!

منهم مصمم شدم که به شما صبحانه بدم...پس باتوجه به اینکه عاشق نون سنگک هستی برات قطعات کوچولوی نون سنگک که بهش شیره انگور مالیده بودم رو اماده کردم وجلوت گذاشتم....در کمال ناباوری اونها رو برداشتی وخوردی....از خوشحالی داشتم سکته میکردم...ایت الکرسی ها جواب داده بود....خدایا!!!!

سوفیای من 12 قطعه تقریبا بزرگ لقمه نون وشیره انگور رو خودش به تنهایی با دستای خودش خورده بود!اونقدر بعد از خوردن هرلقمه توسط تو برات دست زدم که از شبش خودت دست زدن رو بی اینکه اجبارت کنم یاد گرفتی وبعد از خوردن هر لقمه ای برای خودت دست میزنی!

آفرین دختر زرنگم!

٩آذر٩٢

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)