اولین قدم های دختری: هدیه تولد مامان!
اولین قدم های دختری: هدیه تولد مامان! 
نازنین نازک قدم
دخترقشنگ مامان!
دیروز بیستم بهمن ماه یکی از بزرگترین وبهترین روزهای زندگیم بود!عصر دیروز در حالی که شما دقیقا یک سال ویک ماه ویک هفته ویک روز از عمرت میگذشت، چندین قدم طولانی به سوی من قدم برداشتی...برای گرفتن نون از دستم!
واااااااااااااااااای که چقدر هیجان انگیز بود...با هرقدمی که برمیداشتی قلبم چون کوه آتشفشان به تلاطم می افتاد!
خودت هم به وجد اومده بودی وتلاش میکردی تا قدم های بیشتری برداری خصوصا که مامان جون وخاله ودایی هم که مهمون خونمون بودن مشوقت بودن!
متاسفانه در ابتدای شب بود که داشتی تمرین راه رفتن میکردی که ازونجایی که گامهات هنوز استوار نشده، پاهات لغزیدوافتادی وگوشه بینیت به پایه میز عسلی برخورد کرد وخون ازش جاری شد...بینیت خراشیده شد وسمت راست صورتت کبود شد، همونطور که توی عکس هم مشخصه! واین اولین درس زندگی برای تو در نخستین روز گام برداشتنت بود...
"دخترم اگر گامهایی که توی زندگیت برمیداری استوار ومحکم نباشن، به زودی سقوط خواهی کرد وروزگار بینی تورو به خاک خواهد مالید...پس محکم باش واستوار!"
نازنینم...دوسه روز دیگه سه دهه از عمر مامان میگذره ومامان سی ساله میشه! ممنونم که در آستانه سی سالگیم بهترین هدیه تولد رو بهم دادی! ممنونم دختر مهربونم...بخاطر قدم هات که بهترین هدیه تولد عمرم شد!
خدایا شکرت...بخاطر همهههههههههههه چیز!
٢١بهمن92
