سوفیاسوفیا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

دلنوشته های مادرانه

یاسمین...الان کجایه بهشتی؟

1390/8/21 12:11
نویسنده : ملوس
119 بازدید
اشتراک گذاری

یاسمین.................
سلام عزیزم....خوبی مامان!نمیدونی چقدررررررررر دلم برای تو تنگ شده...برای تو ...برای مروارید!اگر بدونی چقدر دلم از دنیا وادمهاش گرفته!!!!
ای کاش میشد یه جوری یامن بیام پیشت یا تو!!!!دلم برای اینکه تورو در اغوش بگیرم خیلییییییی تنگ شده....دلم داغونه...داغون!
الان که دارم اینارو برات مینویسم چشمام غرقه اشکه....یاسی جونم تورو به همون خدایی که پیششی قسمت میدم برام دعا کن...برام ...از خدا بخواه زودتر تورو بهم برگردونه!!!!
میدونم که الان تو بهشت وایسادی وداری منو نگاه میکنی....دلمم به همین گرمه!ولی شیطون مرواریدم کو؟؟؟چرا دسته اونو ول کردی؟؟؟؟
مواظب خواهر کوچولتم باش عزیزم.....
بگذریم مامانی....یه لحظه چشمم که به عکست افتاد دلمو هوایی کردی...احساساتم گل کرد!!!!
اره مامانی میگفتم برام خیلی دعا کن...احساس میکنم دیگه صبر داره تموم میشه....با این کارام همه رو ...مخصوصا بابا مرتضی رو هم دارم ازار میدم....به خدا منم یه صبر وتحملی دارم دیگه....برام فقط دعا کن....
خدایا ...خداجونم....میدونم که شاید بنده خوبی برات نباشم...ولی تو که خدای خوبی هستی...پس رسمش نیست بهم محل نذاری وارزوی دلمو براورده نکنی...اونم با این همه سختی که هم خودم کشیدم وهم اطرافیانم...پس دستمو بگیر وکمکم کن!!!!
ممنوم ازت........

٢١ابان90

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)