سوفیاسوفیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

دلنوشته های مادرانه

یه حس خوب

1392/9/28 19:48
نویسنده : ملوس
105 بازدید
اشتراک گذاری

خدایا

از تو ممنونم که به من ودخترم توفیق دادی تا نیم دهه (11 تا 15 ماه صفر) در مراسم عزای حسینت به سوگ بنشینیم!

از تو ممنونم که کمکم کردی تا دخترم رو برای اولین بار توی آخرین ماه از دوران نوزادیش، قبل ازینکه یک ساله بشه...در آستانه تولد یکسالگیش با حسین(ع) واهل بیتش آشنا کنم و این قطعآ بهترین هدیه برای او خواهد بود!

ازتو ممنونم که کمکم کردی تا علی رقم سرمای هوا ودوری راه از تصمیمم منصرف نشم وبه عشق حسینت وخاندانش ، عشق او رو با وجود دخترم آمیخته کنم!

 دخترم...........

پنج شبی رو که باهم تو مراسم عزای امام حسین(ع) گذروندیم، جزء آرزوهایی بود که تا قبل از دنیا اومدنت همیشه در سر داشتم! واییییییییییی که چه عشقی میکردم که تو حین بازی وشیطنت نوای یا حسین یا حسین زمزمه گوش هاته!وااااااااای که چه حس خوبی داشتم شبها که با هم توی سرما با کالسکه مسیر سرد وتاریک و دور خونه تا حسینه رو به عشق امام حسین(ع) طی میکردیم وبا لپای سرخ ودماغ یخ کرده میرسیدیم! انگار قله دماوندو فتح میکردیم!

تازه تو هم یه دوست جدید پیدا کردی به نام آلاء که کلییییییی دوست داشت وباهات بازی میکرد!راستی چقدررررررر شیرینی وچایی امام حسینو خوردی دخترررررررر!

راستییییییی دخترم بانی این پنج شب مامان بزرگ ستایش بود که منزل خانوم شاحسینی مراسمشون رو برگذار کرد!پس دخترم...مامان بزرگ ستایش یه جورایی به گردنت حق داره!

٢٨آذر٩٢

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)