شب ششم: 12دی (بعد از زایمان)
ماه کوچولوی من :
امشب ششمین شب بستری شدنم در بیمارستان واولین شب بعد از به دنیا اومدنه توئه!
راستش شب پنجم هرگز فکر نمیکردم که شب بعد دیگه تو دلم نباشی...توی دنیا باشی، اما کنارم نباشی!
شب پنجم هرگز فکر نمی کردم شب بعد دیگه تو دلم نرقصی، توی دنیا واسه اهل دنیا برقصی...اما واسه من نرقصی!
تو اومدی دخترم...با اومدنت گریه کردی ومن رو هم گریوندی...از شوق دیدنت! شدی دنیای من وبی من گذاشتی رفتی!
پی نوشت: راستش شب شیشم اصلا احساس خوبی نداشتم...ازینکه دیگه تو دلم نبودی...جای خالیت رو تو دلم احساس میکردم ودلم برای تکونات به شدت تنگ شده بود وبد تر اینکه تو کنارم هم نبود وازت دور بودم!!!!
اما خدارو شکر که تو سالم بودی وتوی دنیا...زیر آسمونی که منم زیرش بودم نفس میکشیدی!!!
12دی91
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی