سوفیاسوفیا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

دلنوشته های مادرانه

هدیه ای به وسعت کلمات

1391/2/21 12:28
نویسنده : ملوس
58 بازدید
اشتراک گذاری

امشب واقعا شگفت زده شدم...واقعا!!!!

 

 

طبق معمول خیلی از شب ها که معمولا میام تو وبلاگم وبعد وبلاگ دوستام رو چک میکنم تا ببینم مطلب جدیدی اضافه کردن یا نه...وارد وبلاگ "روزنوشته هایم"به قلم دوست خوبم مامان مهشید عزیزشدم! قصد تملق ندارم که هرگز هم اهلش نبوده ونیستم اما به واقع همیشه از نوشته های این دوست مجازی(اما واقعی تر از خیلی دوستهای این زمونه) درس گرفته ومی گیرم...اما این بار..........واقعا غافلگیر شدم!اونم درست در اخرین سطر از نوشته: "این پست رو تقدیم میکنم به ملوس عزیز"......!اره این یک هدیه زیبا وموندگار بود از دوستی مجازی ....که با وجود مجازی بودن دلش رو به دل من نزدیک کرده وبه یاده من بوده!هدیه ای که تا ابد موندگاره ومی تونه تا نسل ها بعد از تو هم هدیه داده بشه...هدیه ای که هرگز خاک نمی گیره وکهنه نمیشه...هدیه ای که نه از مد میفته ونه حتی کسی میتونه اون رو از تو بدزده...با وجودی که خیلی ارزشمنده!هدیه ای که نه جایی رو اشغال میکنه ونه تموم میشه.....!

چقدر احساسه خوبیه که کسی به یاده تو باشه وبه آرزوها وافکار تو فکر کنه...حتی اگر اندک!به خودم می بالم...!

همیشه از خوندن نوشته های دوستانم سعی کردم درس بگیرم...اما این بار می خوام این نوشته زیبا رو که به من تقدیم شده در آستانه روز زن...آویزه گوشم وحک شده در ذهنم قرار بدم...ومن هم اون رو حال تقدیم کنم به خیلی های دیگه که مثل من هستن وروزی هم به فرزندم!واقعا که بعضی هدیه ها چقدررررررررررر ارزشمند وبزرگ هستند...با تمام اهل دنیا هم که تقسیمش کنی بازم چیزی ازش کم نمیشه!

دوست گلم ممنونم ازت.....واقعا منو شگفت زده کردی!

 

اینم هدیه ی ارزشمندم....

"فرزندم اگر دختر باشی، باید خیلی بجنگی تا بتوانی بگویی که آنروز که حوا سیب ممنوعه را چید، گناه بوجود نیامد. آنروز یک فضیلت پر شکوه به دنیا آمد که به آن نافرمانی میگویند. و بالاخره باید خیلی بجنگی تا ثابت کنی که درون اندام گرد و نرمت چیزی به اسم عقل وجود دارد که باید به ندای آن گوش داد. مادر شدن حرفه نیست. وظیفه هم نیست. فقط حقی است از هزاران حق دیگر. از بس این فریاد را میکشی، خسته میشوی. و اغلب، تقریبا همیشه شکست میخوری. ولی نباید دلسرد شوی. مبارزه بمراتب زیباتر از خود پیروزی است. وقتی پیروز میشوی یا به مقصد میرسی، تازه احساس خلا عجیبی میکنی. وبرای اینکه خلا موجود را دوباره پر کنی، باید دوباره راه بیفتی و هدفهای تازه بیافرینی…"

نامه به کودکی که هرگز زاده نشد/ اوریانا فالاچی…

٢١اردیبهشت91
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)