سوفیاسوفیا، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

دلنوشته های مادرانه

معجزه ی دعا

1391/9/29 14:27
نویسنده : ملوس
120 بازدید
اشتراک گذاری

میخوام برات از معجزه ی دعابگم، دعا کردن برای دیگران وخودت!ازاینکه دعا همون موج مثبته وتا چه حد میتونه در مورد خودت ودیگران معجزه کنه!تا چه حد میتونه دله آدما رو دگرگون کنه و  انرژی مثبت رو که یکی از بزرگترین مظاهرش عشق ومحبته منتشر کنه!این تجربه ایه که خودم بهش رسیدم وبرام کاملا ملموسه...دلم میخواد تو هم اونو بدونی وتوی زندگیت ازش استفاده کنی....

 

راستش من توی دوران بارداری، خصوصا شبها خوابم کم شده وهمیشه کنار تختم یه تسبیح فیروزه ای گذاشتم که اکثرا باهاش ذکر میگم .توی یکی از شبهایی که بازم بی خوابی به سراغم اومده بودو البته اوایل بارداری هم بودم یاده یکی از توصیه های استادم خانم قائمی افتادم که اگر نسبت به کسی احساس خوشایندی نداری یا فکر میکنی اون نسبت به تو این احساس رو داره براش دعا کن...درضمن اینکه دعا دیگران درحق تو ویا تو درحق دیگران شاید به اجابت نزدیکتر باشه...برای همینم تصمیم گرفتم به ازای هردونه ی فیروزه ای تسبیحم ایه "امن یجیب" رو نیت براورده به خیر شدن حاجات وسلامتیه یک نفر که اون شخص جز عزیزانم +کسایی که احساس خوشایندی بهشون ندارم وبرعکس رو قرائت کنم....

راستش شبهای زیادیه که این کار رو انجام میدم ...چرا که از همون شبی که این کار رو انجام دادم بعد از انجامش احساس خوشایندی بهم دست میده...تونسته بودم برای صد نفر دعا کنم...صدنفر رو یاد کنم وبراشون  انرژی مثبت ارسال کنم...صدبار دعای خیر ونیک کنم برای صد نفر...حتی بعضی شبها اینقدر احساس لذت وخوشی ازین عمل بهم دست میدادوچنان سزشار از انرژی مثبت میشدم که سعی میکردم به ادمای بیشتری فکر کنم وتا 2دور تسبیح با قرائت این ایه برای افراد بیشتر دعا کنم...خیلی جالبه که تو حتی برای کسبه محل...برای دورترین افراد فامیل دوستت که شاید تنها یک بار دیده باشیش...برای کسی که شاید هفته ها پیش تو یه تاپیک خونده باشی که نیاز به دعای تو داره و...دعا کنی وانرژی بفرستی...نمیتونم بهت بگم چقدر این کار لذت بخشه ونه تنها باعث میشه که توشبها توی رختخوابت بشی چشمه نور وانرژی که یه جورایی مایه ارامش وتسکین روحت میشه...تازه اینم بگم بعد از یه مدتی که ازین عمل گذشت تقریبا همه اون افرادی که فکر میکردم زیاد دوستم ندارن ویا من اونارو زیاد دوست نداشتم وبراشون دعا میکردم درکمال تعجب درحالی که شاید هیچ وقت یا خیلی کم بهم زنگ میزدن...برام پیغام میذاشتن و...به طریقی باهام ارتباط برقرار کردن...زنگ زدن...پیغام گذاشتن وخلاصه درکمال شگفتی به یه طریقی جویای احوالم شدن وکلی بهم ابراز لطف ومحبت ودلتنگی(!) کردن...

 باور کن دخترم خیلی برام جالب وعجیب بود...توی اون لحظه ها به دعا برای دیگران واثرات مثبتش ایمان پیدا کردم...همه اینها درحالی بود که خوده من به این دعا کردن برای اونها شاید بیشتر احتیاج داشتم تا خوده اونها برای خودشون!من برای اونها دعا میکردم تا خودم به ارامش برسم وبتونم راحت بخوابم...واونها ازین قضیه درحالی که بی خبر بودن موج مثبت رو میگرفتن وناخوداگاه به سمتی که ازون موج مثبت رو دریافت میکردن ،جذب میشدن ودرحالی نسبت به من اظهار محبت ودلتنگی میکردن ومیکنن که دلیلش رو نمیدونستن ونمی دونن!

دارم کم کم به این نتیجه میرسم که دعا یعنی آهنربای عشق!

مدتهاست که دعا کردن برای دیگران ،برام تبدیل شده به یک عمل ریلکسیشن واونقدر ازانجام اینکار به آرامش ولذت معنوی دست پیدا میکنم که دلم میخواد انجام اون رو به تو که پاره قلبمی وهمه کسانی که دلشون میخواد تبدیل بشن به یه منبع کوچیک نور وانرژی پیشنهاد بدم...

 

دختر مهربونم، یادت نره!آرامش من وتو زمانیه که دیگران رو درآرامش ببینیم...برای آرامش دنیا وآدم هاش دعا کن، تا خالق دنیاوآدم هاش آرامش حقیقی رو به قلبت جاری کنی...خالقی که خودش خالق آرامشه!

٢٩اذر٩١

ساعت١٣و٤٤دقیقه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)