سوفیا

دخترم...سوفیای من

امروز دلم میخواد یه موضوعی رو بهت بگم....در مورد اسمت! اینکه کی وکجا وچطور به ذهنم رسید وکی مصمم شدم که حتما این اسم رو برات انتخاب کنم!

راستش دو ساله پیش بود که بطور اتفاقی به دیدنه یکی از دوستان قدیمی وخوب دوران دانشگاهم رفتم که البته  سالها از من بزرگتر هستن ودکترای معماری هم دارن...از اساتید وبچه های خوب دانشگاه خواجه نصیر و دانشگاه تهران...در خلال صحبت هام با ایشون از زندگی وروزهای بی خبریمون از همدیگه متوجه شدم که ازدواج کرده وخدا بهش یه دختر ناز داده که اسمش رو گذاشتن"سوفیا"....! جالبه دوستم هم میگفت نمیدونم چرا ازین اسم یهو خوشم اومد وگذاشتم روی دخترم....منم دقیقا از همون لحظه بود که احساس کردم ازین اسم خوشم میاد وتصمیم گرفتم اگر زمانی خدا به من یه دختر عطا کرد، این اسم رو براش انتخاب کنم...اون روزا من تازه یاسمین رو از دست داده بودم!و دلم میخواست اینبار منم یه "سوفیا" داشته باشم....

گذشت وگذشت تا اینکه تو اومدی تو دله مامان وفهمیدم که دخملی هستی...تو همون روزا بود که به شدت دنباله اسم بودم ومعانی اسمها...دنباله معنای سوفیا بودم که با یه وبلاگ جالب آشنا شدم...نوشته های یه پدر برای دخترش به نام سوفیا! هم وبلاگ خیلی قشنگ بود هم سوفیای تو ی وبلاگ!با دیدنه چهره شیرین سوفیای توی وبلاگ وپیدا کردن معنای  بزرگ وقشنگ این اسم مصمم تر شدم بر اینکه " سوفیا" همون اسمیه که لایقه دختره منه!

اره عزیزم...یه روزی منم دلم خواست که یه سوفیا داشته باشم...خدا حرف دلمو شنید وامروز به لطفش منم یه سوفیای ناز دارم!

 امیدوارم روزی که خودت بزرگ میشی ومعنای اسمت رو میتونی درک کنی...تو هم اسمت  وانتخاب مامانت رو دوست داشته باشی!

١٤بهمن91