سوفیاسوفیا، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

دلنوشته های مادرانه

یاسمین...الان کجایه بهشتی؟

یاسمین................. سلام عزیزم....خوبی مامان!نمیدونی چقدررررررررر دلم برای تو تنگ شده...برای تو ...برای مروارید!اگر بدونی چقدر دلم از دنیا وادمهاش گرفته!!!! ای کاش میشد یه جوری یامن بیام پیشت یا تو!!!!دلم برای اینکه تورو در اغوش بگیرم خیلییییییی تنگ شده....دلم داغونه...داغون! الان که دارم اینارو برات مینویسم چشمام غرقه اشکه....یاسی جونم تورو به همون خدایی که پیششی قسمت میدم برام دعا کن...برام ... از خدا بخواه زودتر تورو بهم برگردونه!!!! میدونم که الان تو بهشت وایسادی وداری منو نگاه میکنی....دلمم به همین گرمه!ولی شیطون مرواریدم کو؟؟؟چرا دسته اونو ول کردی؟؟؟؟ مواظب خواهر کوچولتم باش عزیزم..... بگذریم مامانی....یه لحظه چشمم که ب...
21 آبان 1390

یه سوال از خدا

خدایااااااااااااااااااااا انقدر دوست دارم بدونم چرا دغدغه های بعضی ها تو زندگی انقدر کوچیییک وگذراست وبعضی دیگه انقدرررررر بزرگ وتموم نشدنی!!!!!!!! اصلا خودتم میدونی داری چی کار میکنی؟؟؟؟؟حداقل به من یه جوری حالی کن!!!! من نمیفهمم تو که خدایی دیگه!!!! ٢٠ آبان90
20 آبان 1390

فرشته های گلم...میشه بهم سربزنید!

  اسمین قشنگم.... مروارید سپیدم... دلم میخواد از اعماق وجودم لمس کنم....اینکه میاید این دنیا وبه من سر میزنید....اینکه عیدها...روز تولدتون...برام هدیه میفرستید! میاید به این صفحه ودرددلهامو میخونید ومیشنوید.... دلم میخوادیه جوری...بیاید وبهم بگید که همه حرفامو میشنوید واز دل من خبر دارید!!!!! ... راستش میدونم ها....ولی میخوام مطمئن بشم!!!! نکنه خودم باید بیام پیشتون؟؟؟؟؟   ۱۶ آبان ٩٠ ...
16 آبان 1390

عیدتون مبارک

خداجون سلام! یاسمین قشنگم....مروارید سپیدم....سلااااااااااااااااام مامانی های من!سلااااااااااااام! وای که چقدر دلم براتون تنگ شده....فکر میکنم خیلی وقت باشه که باهاتون صحبت ودرد دل نکردم....وااااااااای که دلم داره میترکه!امروز روز عید قربان بود ...عیدتون مبارک قربانی های من!دلم نمیخواد اینو بگم ولی اگر بخوام واقعیتو بگم ...همینه که دارم میگم! شما دوتا قربانی نا سلامت بودن من شدید وبه همین خاطر هم ... من از روی شماها شرمنده ام! ای کاش یه طوری میشد که زودتر بیام پیشتون...دلم ازین دنیا وادمهاش گرفته!خیلی هم گرفته! تو رو به خدا از خودش بخواهید که بهم کمک کنه...از خود خدا بخواید که راحتم کنه...یا شماهارو دوباره بهم برگردونه یا اینکه منو بیار...
16 آبان 1390

یه خوابه خیلی قشنگ!

  خدای خوب ومهربونم ....سلاااام! یاسمین سلام....مروارید نازم به تو هم سلام!!!! عزیزای دلم ممنونم که سه شب پیش دوتایی اومدین به خوابم...مرواریدم حالا دیگه مطمئنم که تو مروارید منی...تو خواب داشتم با مامانیت بحث میکردم که تو مرواریدی و اون میگفت نه اسم تو تیناس!!!!ههههههههه! وااااااااااااااااااااااااااااا ااااااااای که بغل کردنتون چه لذتی داشت....چه لذت سیری ناپذیری.....وای که هنوزم چه عطشی دارم برای بغ ل کردن وبوییدن وبوسیدنتون.... خدایا منو ازاین عطش رها کن....سیرابم کن!سیراب! یاسمین جونم....الهی فدای اون دست و پای نازک وظریفت بشم....الهی فدای اون موهای فرفری ومشکیت بشم....فدای اون صورت سبزه وقشنگت بشم....مامانی... نمیدونم چرا این...
3 آبان 1390

خدایا.......

  خدای خوب ومهربون...سلااااااااااااااام! یاسمین گلم....فرشته کوچولوی من!مرواریدسفیدم...یوسف گمگشته من....سلام! یکی دو ساعتی از غروب غم انگیز پنج شنبه پاییزی میگذره ومن دلم به شدتتتتتتتت گرفته!نه تنها دلم...که همه وجودش دلش میخواد که سراپا اشک بشه.....اشک بشه وبریزه بر زمین....بریزه بر زمین وبره به همون جایی که بخشی از وجودش رفت!!!! خدایا یه وقتا احساس میکنم که دیگه طاقت ندارم....دیگه راه به جایی ندا ... رم...البته خدا جونم مهمترین وتنها امید من تویی!ولی بعد از اینکه دیشب به مطب دکتر مغازه ای رفتم وباهام صحبت کرد این احساس در من قوی تر شد که دیگخ واقعا واقعا تنها نجات بخش من تو هستی وبس!!!!اگر تو بخوای میشه...اگر تو بخوای میتونی خیلی...
28 مهر 1390

یه شعرقشنگ به یاد یاسمینم

  من اگر اشك به دادم نرسد مي شكنم اگر از ياد تو يادي نكنم مي شكنم   بر لب كلبه ي محصور وجود، ... من در اين خلوت خاموش سكوت، اگر از ياد تو يادي نكنم مي شكنم اگر از هجر تو آهي نكشم. تــك و تنــهـا! مي شكنم به خدا مي شكنم...! یاسمین گلم....این شعرو برای تو گذاشتم اینجا تا بدونی که چقدر دوستت دارم ودلتنگتم!وقتی تنها عکسی که ازت دارمو نگاه میکنم وبه دستای کوچولوت خیره میشم...وقتی پاهای ظریف ونازت رو نگاه میکنم...دلم اتیش میگیره واشک از چشمام جاری ....! همیشه به یادتم عزیزم!   ۲۶مهر٩٠ ...
26 مهر 1390

سه قلوهای آسمونی

خدای خوبم سلام!!! یاسمین گلم...مروارید ناپیدام...ویا شایدم یوسف گمگشته دلم....این مطلب رو گذاشتم به یاد سه قلو های پرکشیده ی دوستم که با پرکشیدنشون دلمو داغون کردن...با پرکشیدنشون منو بردن به اون روزایی که شماهارو ازدست دادم...روزایی که شماها پرکشیده بودین ومنوتنهاتر از همیشه کرده بودین...میدونم که سه قلوها الان پیش شما هستن...همون جایی از بهشت که شماها الان اونجایید...مراقب اونام باشید...بهشون بگید زودی برگردن دوباره تو دله مامانشون ودل اونو دوباره شاد کنن!!! خدایا تو هم درد دل من وهزاران هزارمامانی که مثل من وجود داره رو بشنو...دل هممونو شاد کن!!!! ۲۴مهر٩٠ ...
24 مهر 1390